اگر هنوز هم برای یک کلمه کلیدی بهینه سازی می کنید، در این کار تنها نیستید. اما صنعت در حال پیشرفت به سوی تاکتیک متفاوتی است که به شما کمک می کند درک بهتری از موقعیتتان داشته باشید و محتوایی با کیفیت عالی تولید کنید و این تاکتیک، استفاده از دسته کردن کلمات کلیدی است. در ادامه چگونگی آن را توضیح می دهیم.
بهینه سازی برای یک کلمه ی کلیدی خاص مدت زمان زیادی است که به کار میرود. به یاد دارید که برای کوچک ترین تفاوت های کلمه ی کلیدی صفحه ای جداگانه داشتیم؟ در آن زمان برای بهینه سازی “Restaurants in Italy” و “Italy Restaurants” از دو صفحه ی متفاوت استفاده می کردیم. تقریبا همه ی ما این گونه شروع کردیم و رشد و نمو ترافیک و صعود رتبه ی خود را دیدیم (و در بعضی مواقع همچنان می بینیم). آن زمان، زمان جالبی بود اما نهایتا خوشحالی ما به پایان رسید.
الگوریتم های گوگل بروز رسانی شدند و بهینه سازی برای یک کلمه ی کلیدی را کنار زدند. البته ممکن است این روش همچنان کارایی داشته باشد. در واقع اغلب افزونه های سئوی وردپرس جدید و محبوب همچنان بر پایه ی همان روش «یک کلمه کلیدی» بنا شده اند، بنابراین بیشتر وبلاگ نویس ها به آن متکی هستند. اما الگوریتم های پیچیده تر فراتر از محدوده ی یک کانون تک موضوعی بسط داده شده اند.
حتی یک تحقیق از کلمات کلیدی که نقطه ی مطلوب ایده آل بین محبوبیت و اشباع را پیدا کند نیز دیگر تضمینی برای موفقیت نیست. امروزه محتوای عمیقی که تنوعی از مفاهیم و موجودیت های مرتبط را پوشش دهد، در بیشتر اوقات پیروز است.
استفاده از خوشه کردن کلمات کلیدی را توسط سایت هایی که اغلب در بالای لیست نتایج جستجو قرار دارند و ترافیک زیادی را به خود اختصاص می دهند، روز به روز بیشتر مشاهده می کنیم. به عبارت دیگر، مردان بزرگ در حال استفاده از سلاح های بزرگ هستند و ما باید آنان را الگو قرار دهیم.
دسته کردن کلمات کلیدی به چه معناست؟
خب، این موضوع واقعا موضوع جدیدی نیست. به طور مثال پیش تر در سال 2007 تاکتیکی به نام گروه بندی کلمات کلیدی معرفی شد، پیش از آن که اصطلاح «دسته کردن کلمات کلیدی» رایج شود، با این حال برای آن تاکتیک به جای ابزار بسیار ساده تر امروز از اکسل استفاده شده بود.
اگر بخواهیم تعریف عمیقی از دسته کردن کلمات کلیدی ارائه کنیم، بدین صورت خواهد بود: جداسازی کلمات کلیدی مرتبط و قرار دادن آن ها با یکدیگر در یک گروه. این گروه ها با یکدیگر همکاری می کنند تا تم وبسایت شما به شکل کاملا طبقه بندی شده درآید که این موضوع باعث می شود تا وبسایت به هدف خود یعنی رسیدن به بالای لیست نتایج جستجوی گوگل نزدیک شود.
نمونه ای از دسته کردن کلمات کلیدی
فرض کنیم اصطلاح و کلمه کلیدی اصلی شما «برنامه غذایی سالم» باشد (که یک کلمه کلیدی سخت برای رتبه گیری در گوگل است). اگر آن را از طریق ابزار جستجوی کلمات کلیدی اجرا کنید، به لیستی شامل صدها «خوشه کلمه ی کلیدی» می رسید که موجب سردرگمی تان خواهد شد. مانند نمونه زیر.
- چگونه قرار است برای همه ی این اصطلاحات محتوای خود را بهینه سازی کنید؟
نگران نباشید، از عهده ی این لیست بر آمدن، نیازی به انجام فرایند دستی ندارد. ابزارهایی برای گروه بندی کلمه ی کلیدی وجود دارند که کار را بسیار ساده تر می کنند. نمونه ای از این ابزار، «Serpstat» است که یکی از بهترین ابزار موجود در بازار در زمینه ی سئو است. با این حال، ارائه دهندگانی دیگری همچون «Wordstream» و «Spyfu» نیز ابزار گروه بندی کلمات کلیدی مناسبی را دارند، در نتیجه باید گزینه ای را انتخاب کنید که با ابزار موجود و جریان کاری شما بیشترین تناسب را داشته باشد. به طور مثال با Serpstat می توانید کلمات کلیدی را در ابزار دسته بندی کپی پیست کنید که با انجام این کار، لیست برای شما به صورت گروه بندی شده در می آید.
این یک سیستم خودکار دسته بندی کلمات کلیدی است که کارهای بسیاری را برایتان انجام می دهد. به جای گروه بندی کلمات کلیدی از طریق تمرکز بر روی اصطلاح خاص (همان کاری که اغلب ابزارهای دسته بندی انجام می دهند)، Serpstat همچنین از استاندارد «قدرت اتصال» مخصوص به خود استفاده می کند که مشاهده می کند کوئری های جستجو، چه تعداد URL یکسان را اجرا می کنند. به معنای ساده تر اگر اصطلاحات شما در بیشتر سایت ها با یک صفحه محتوا ارائه شده بود یعنی این کلمات از نظر کاربر یک معنی را دارند و نیاز به صفحات جدا ندارند.
چگونه محتوا را با توجه به دسته بندی کلمات کلیدی بهینه کنیم؟
بگذارید در ابتدا یک موضوع را واضح بگوییم: نه، نیازی نیست یکی از این گروه ها را بردارید و محتوای خود و تمام کلمات کلیدی آن را در این گروه بریزید.
کاری که به جای آن می توانید انجام دهید: کلمات کلیدی را مشاهده کرده و مفاهیم اصلی را برای پوشاندن محتوایتان انتخاب کنید. هر گروه می تواند راهنمای جداگانه ای برایتان باشد، یا می تواند به منزله ی یک عنوان فرعی (زیر عنوان) در یک مقاله ی جامع تر باشد.
دسته کردن کلمات کلیدی یک تکنیک بهینه سازی نیست و همچنین موضوع پایه ای جدیدی را به راهبرد سئو اضافه نمی کند. شما همچنان نیاز است محتوایی با کیفیت بالا که به خوبی در مورد آن تحقیق صورت گرفته را با هدف گرفتن نیاز کاربران تولید کنید. کاری که دسته کردن کلمات کلیدی انجام می دهد این است که کمک می کند تا رشته های کلمات کلیدی منطقی به نظر برسند و آن ها را به مفاهیم معنادار تبدیل می کند.
دسته کردن کلمات کلیدی چطور می تواند به من کمک کند؟
هر موقع که دسته کردن کلمات کلیدی را انجام دهید، در حال ارتقای سئوی خود هستید، تمام! به جای تلاش برای بهینه سازی با یک اصطلاح، کلمات کلیدی را صفحه به صفحه و بر اساس مجموعه اصطلاح های هر تم، هدف قرار خواهید داد. این کار چگونه به شما کمک خواهد کرد؟ مشخص است: رتبه بندی بهتر و ترافیک بیشتر. مخصوصا در برابر رقبایی که مطمئنا از قبل از این روش سئو استفاده می کردند (که یکی از دلایلی است که اکنون جایگاه بهتری از شما دارند)، در نتیجه شما با رتبه بندی بهتر و ترافیک بیشتری مواجه خواهید شد.
این روش همچنین تاکتیک های شما را متنوع می سازد. زمانی داشتن ثبات در یک مدل واحد، نکته ی کلیدی بود اما اکنون شرایط تغییر کرده است. یعنی الگوریتم پیچیده تری که در بالا ذکر شد نیازمند استراتژی های بهتر و پیچیده تری است که ادامه دار باشند.
در نهایت می توانیم اینطور بگوییم که گروه بندی کلمات کلیدی به شما کمک می کند تا درک بهتری از موقعیت خود داشته باشید. این روش شما را وادار می کند تا نسبت به آنچه که پیش از انجام این روش فکر می کردید، مفاهیم بیشتری را پوشش دهید و سوالات بیشتری بپرسید. در نتیجه مهم ترین مزیت دسته کردن کلمات کلیدی این است که این روش باعث بهتر شدن، مفیدتر شدن، قابل اعتمادتر شدن و مفهومی-تر شدن محتوایتان (و در نتیجه سایتتان) خواهد شد.
چگونه کلمات کلیدی را برای سئو گروه بندی کنیم؟
در شروع یک کار جدید همیشه یکی از اولین سوالات ما "از کجا شروع کنم؟" است. در این مقاله ما مرحله به مرحله گروه بندی کلمات کلیدی را به شما آموزش خواهیم داد.
برای شروع یک لیست احتمالی از کلمات کلیدی خود تهیه کنید سپس کلماتی که به نظر شما احتمال رتبه بندی بالاتری دارند را از بین آنها انتخاب کنید.
در این مطلب ما 3 دسته گروه بندی کلمات کلیدی را به شما پیشنهاد میدهیم.
گروهبندی کلمات کلیدی بر اساس موضوع اصلی (Parent Topic)
در زیر لیستی از کلمات کلیدی آمده است:
- سر هم کردن یک کامپیوتر (منظور از سر هم کردن این است که به جای اینکه همه قطعات را باهم بخرید، هر قطعه کامپیوتر را جدا بخرید و خودتان سر هم کنید)
- آیا سر هم کردن کامپیوتر آسان است
- سر هم کردن یک کامپیوتر برای خودم چقدر هزینه دارد
- برای سر هم کردن یک کامپیوتر شخصی به چه چیزی نیاز است
- چگونه برای خود لپتاپ سر هم کنم
شاید برایتان سؤال باشد که ، باید برای هر کلمه کلیدی یک صفحه جدا درست کنید یا همه آنها در یک صفحه هدف گذاری شوند؟
میتوانید با دیدن نتایج جستجوی زیر در گوگل این موضوع را بهتر درک کنید.
آیا همه کلمات کلیدی مربوط به یک موضوع هستند؟ (در اینجا منظور از موضوع «نحوه سر هم کردن کامپیوتر است») یا اینکه کلمات کلیدی موضوعات جدا از هم دارند؟
برای مثال، در نتایج جستجوی «سر هم کردن کامپیوتر» و «آیا سر هم کردن کامپیوتر آسان است» ، تعدادی از نتایج در هر دو جستجو یکی هستند.
نتایج هر دو جستجو پستهایی در رابطه با سر هم کردن کامپیوتر هستند. پس منطقیتر است به جای استفاده از دو صفحه، هر دوی این کلمات کلیدی را در یک صفحه هدفگذاری کنیم. این موضوع به ما میگوید که «آیا سر هم کردن کامپیوتر آسان است» زیرمجموعه موضوع اصلی "سر هم کردن کامپیوتر" است.
حالا عبارت «چطور یک لپتاپ بسازم» را در گوگل جستجو میکنیم:
تقریباً تمام نتایج راجع به سر هم کردن لپتاپ است، نه کامپیوتر. این نتیجه به ما میگوید که «چطور لپ تاپ بسازم» زیرشاخهای از یک موضوع قبلی نیست. باید برای رتبه گرفتن در این کلمات کلیدی از روش دیگری استفاده کنیم.
با اینکه این رویکرد مفید است اما مشکل بزرگی نیز دارد چنین رویکردی در مقایس بزرگ قابل اجرا نیست . شما قادر نیستید تمام نتایج جستجوی کلمات کلیدی خود را بررسی کنید. خیلی طول میکشد.
در کلیدواژه اکسپلورِر (Keyboard Explorer) ، راه حل ما برای مشکل بالا مشخص کردن «موضوع اصلی» برای هر کلمه کلیدی است. برای مشخص کردن «موضوع اصلی» صفحه با بالاترین رده مرتبط با کلیدواژه را انتخاب میکنیم و کلمات کلیدی که بیشترین ترافیک را دارند پیدا میکنیم.
بیاید کلمات کلیدی قبلی را در Keyboard Explorer وارد کنیم و «موضوعات اصلی» آنها را بررسی کنیم.
چیزی که در اینجا میبینم همان نتایج جستجو در گوگل را بازتاب میکند. بیشتر کلمات کلیدی ما Long Tail Keyword هستند که در زیر مجموعه، موضوع اصلی ما قرار میگیرند. فقط «ساخت لپ تاپ» است که موضوع اصلی متفاوتی دارد و به صفحهای جدای خودش نیاز دارد.
گروهبندی کلمات کلیدی بر اساس هدف جستجو
کلمات کلیدی زیر را در نظر بگیرید :
- لپتاپ گیمینگ زیر 1000 (دلار)
- نحوه سر هم کردن کامپیوتر
- لپتاپهای اچ پی
- کامپیوتر رومیزی
- بهترین لپتاپهای گیمینگ
اگر صاحب یک فروشگاه آنلاین و یک وبلاگ هستید، باید بدانید کدام را در پستهای وبلاگ و کدام کلمه را در صفحات فروشگاه هدفگذاری کنید.
برای بعضی از کلمات کلیدی، چنین چیزی واضح است. برای «نحوه سر هم کردن کامپیوتر» صفحه محصولات ایجاد نمیکنید چون منطقی نیست. واضح است که جستجوگران یک پست وبلاگ میخواهند که توضیح دهد چگونه یک کامپیوتر سر هم کنند، نه یک صفحه محصولات برای فروش قطعات کامپیوتر.
اما کلمه کلیدی «لپتاپهای گیمینگ زیر 1000دلار» چطور؟ باید یک پست وبلاگ در رابطه با بهترین لپتاپهای گیمینگ داشته باشیم؟ یا یک صفحه دستهبندی شده در فروشگاه مثل تصویر زیر که تمام لپتاپهای گیمینگ زیر 1000 دلار را نشان میدهد؟
با توجه به اینکه هدف شما این است که لپتاپهای بیشری بفروشید، احتمالاً تمایل دارید یک صفحه دستهبندی شده ایجاد کنید و تمام لپتاپهای که دارید را بگذارید برای فروش.
این کار اشتباه است چرا که چنین محتوایی با نتیجه ای که جستجوگران میخواهند ببینند همخوانی ندارد (هدف از جستجو).
از کجا این موضوع را بفهمیم؟ اگر بالاترین صفحات در نتایج جستجوی گوگل این کلیدواژه را ببینید، تقریباً همهشان پستهای وبلاگی هستند که بهترین لپتاپهای گیمینگ در ازای قیمتشان را لیست کردهاند.
گوگل قصدتان را بهتر از هرکسی میفهمد، برای همین اولین نتایج جستجوی یک کلیدواژه معمولاً معیار خوبی برای پیدا کردن هدف جستجو است. اگر میخواهید بهترین ردهبندی را داشته باشید، شما هم باید مثل صفحات ردهبندی شدهی نتایج صفحه اول، چنین محتوایی تولید کنید.
شما میتوانید اولین نتایج جستجوی کشورتان را در کلیدواژه اکسپلورر مشاهده کنید. فقط کافیست روی نشان «SERP» کلیک کنید.
همانطور که کلمات کلیدی را بررسی میکنید، میتوانید از لیستهای درون کلیدواژه اکسپلورر استفاده کنید تا سریعتر و راحتتر کلمات کلیدی را براساس هدف گروهبندی کنید.
توصیه: در چک لیست سئو خود بخشی را به دسته بندی کلمات کلیدی اختصاص دهید تا این مرحله را با دقت تمام انجام دهید.
گروهبندی کلمات کلیدی بر اساس ارزش کسب و کار
کلمات کلیدی زیل را در نظر بگیرید:
- نحوه سر هم کردن کامپیوتر
- کامپیوتر چیست
- لپتاپ dell xps 13 در برابر macbook pro
- نقد و بررسی macbook pro 16
- hp laptop elitebook 2570p intel core i5 3210m newegg
برای اندازهگیری ارزش این کلمات کلیدی ، خیلی از بازاریابان محتوا و سئو این کلمات را به مسیر خریدار(فرآیندی که مردم قبل از خرید طی میکنند) ارتباط میدهند. طرز فکر سنتی میگوید هرچه افراد در مراحل مقدامتی خود باشند احتمال خرید کمتر است.
چطور اینکار را میکنند؟ محبوبترین روش این است که کلیدواژه ها را به 3 دسته تقسیم کنید: TOFU,MOFU,BOFU . به طور کلی، کلمات کلیدی TOFUبیشترین ترافیک را دارند، اما بازدیدکنندگان آن فعلاً قصد خرید ندارند. و کلیدواژههای موفو و بوفو ترافیک کمتری دارند، اما بازدیدکنندگان این کلمات کلیدی احتمال مشتری شدن بیشتری دارند.
اینها مثالهایی برای کلمات کلیدی TOFU,MOFU,BOFU در سایت Ahrefs هستند:
- دهانه قیف (TOFU=Top Of The Funnel): بازاریابی آنلاین (برخط)، سئو چیست، نحوه افزایش ترافیک وبسایت
- میانه قیف (MOFU=Middle Of The Funnel): نحوه تحقیق در رابطه با کلیدواژه، نحوه ساخت لینک، نحوه حسابرسی وبسایت
- انتهای قیف (BOFU=Bottom Of The Funnel): Moz در برابر Ahrefs ، نقدها و بررسیهای Ahrefs ، تخفیفهای Ahrefs
Ahrefs این مفاهیم را به دلایل زیرمحدوده کننده و گمراه کننده میداند.
- اول اینکه، در نظر نمیگیرد که این امکان وجود دارد که شما میتوانید یک فرد کاملا نا آگاه را در مرحله به مرحله خرید (در یک صفحه) راهنمایی کنید و وی را به هدف خود برسانید. این کارِ تبلیغ کننده های نویسانی (direct response copywriters) است آنها تبلیغهایشان را براساس توفو، موفو یا بوفو نمینویسند. آنها تبلیغی میسازند که مشتری که به سختی به مشکل خود آگاه است را نیز به صفحه خرید هدایت میکنند.
- دوم، برچسب زدنTOFU,MOFU,BOFU بر روی بعضی از کلیدواژه چالش برانگیز است چرا که مفاهیم همیشه خطکشی شده نیستند. برای مثال، «ابزار ساخت لینک» برای ما میتواند موفو یا بوفو باشد. بستگی دارد چطور به آن نگاه کنید.
- سوم، بعضی از بازاریابان تعریفشان از توفو را آنقدر گسترده میکنند که شامل موضوعات نامرتبط هم میشود. به طور مثال: Hubspot یک پست در رابطه با ایموجی بالا انداختن شانه دارد که کلی ترافیک میآورد.
با توجه به اینکه hobspot نرمافزار بازاریابی داخلی میفروشد، در دستهی توفو قرار میگیرد چرا که تقریباً محال است بازدیدکنندگان را تبدیل به مشتری کرد.
تقریباً هیچکدام از آنها به فروشهای Hubspotاحتیاجی پیدا نمیکنند.
به همین دلیل، ترجیح میدهیم کلمات کلیدی بر اساس مسیر خرید ترتیببندی نشود و بهتر است سر توفو، موفو یا بوفو وقت نگذاریم. به جای اینکار، چیزی ساده و عینی به نام «نمره کسب و کار» ایجاد کردیم که در مشخص کردن ارزش یک کلیدواژه به ما کمک میکند. این موضوع به این بستگی دارد که محصولاتمان را چطور در محتواهایمان ارائه میکنیم.
اینجا مثالی از معیارهای نمردهدهی برای پستهای وبلاگی آورده شده:
- محصول ما یک راه حل بدون جایگزین برای یک مشکل است (امتیاز 3)
- محصول ما کمی کمک میکند، اما برای حل مشکل ضروری نیست (امتیاز 2)
- محصول ما به طور موقت مطرح میشود (امتیاز 1)
- اصلاً امکان مطرح کردن محصول ما وجود ندارد.(امتیاز 0)
با قرار دادن این امتیازها برای مطالب سایت میتوانیم به خوبی بفهمیم که کدام موضوعات بیشترین ارزش کسب و کاری را دارند. در سایت ما به ندرت پستی با نمره صفر پیدا خواهید کرد که در آن امکان مطرح کردن محصول وجود نداشته باشد.