جستجوی معنایی چیست؟
شما که کاربر قدیمی اینترنت هستید باید بدانید که چطور طریقه جستجوی اطلاعات در چند سال اخیر متحول گشته است. ما در دورانی هستیم که جستجوی معنایی یا توانایی قرار دادن جستجوها در یک بافت، صحیح ترین جواب های ممکن را به ما می دهد.
با این حال در همین جا باید این سوال را از خود بپرسیم که چه چیزی عامل این تغییر بوده است ؟
ما همواره از دستگاه های متفاوتی از لپ تاپ گرفته تا گوشی های همراه هوشمند و تبلت به جستجو می پردازیم و از انواع روش ها مانند تایپ یک کلمه تا درخواست های صوتی مانند Siri, Sherpa, Cortana,Google Now استفاده می کنیم. این پیشرفت ها جستجوی ما را از تایپ ساده "رستوران های اصفهان" به جستجوی دقیق تر مانند " کجا غذای ایتالیایی در اصفهان بخورم " تا " بهترین رستوران غذاخوری در اصفهان " تغییر داده است.
ما با دو تغییر عمده روند در این راستا مواجه هستیم : تغییر در جستجو با کلمات کلیدی طولانی تر و درخواست های دقیق تر، به طوری که موتورهای جستجو مجبور شدند خود را با این موضوع وفق داده و نتایج دقیق تری حاصل کنند.
موتورهای جستجو دریافتند که شناسایی کلمات کلیدی به تنهایی کافی نیست. آنها باید می فهمیدند داده ها چطور به یکدیگر مرتبط هستند، هم در دنیای وب و هم در بیرون آن. به همین علت مهمترین تغییر در چشم انداز جستجو به وجود آمد: پیشرفت از سطح کلمات کلیدی به سمت مفاهیم یا همان جستجوی معنایی.
ویکی پدیا جستجوی معنایی را چنین تعریف می کند:
" جستجوی معنایی با درک نیت جستجوی کاربر و معنای محتوایی بافت یا واژه ها می کوشد تا دقت جستجو را بهبود بخشد"
تک پدیا نیز جستجوی معنایی را چنین تعریف می کند:
" جستجوی معنایی یک روش جستجوی داده است که فقط به دنبال کلمات کلیدی نیست بلکه می کوشد تا معنای نیت و بافت کلماتی که یک کاربر در حال استفاده است را دریابد."
در اینجا لازم است دو واژه را بهتر بشناسیم: نیّت و بافت.
نیت قصد کاربر از جستجو را شامل می شود. مثلا وقتی شخصی عبارت "رستوران در خیابان انقلاب اصفهان" را جستجو می کند آیا نیت او پیدا کردن یک رستوران برای غذا خوردن است یا تنها یک تامین کننده مواد غذایی. بافت نیز اشاره دارد به هر چیزی که حول جستجو قرار دارد و به آن معنا و جهت می بخشد و معنای آن را دقیق تر و مشخص تر می کند. به بیان سادهتر بافت هر چیزی است که یک کلمه درون آن و در ارتباط با آن تفسیر میشود. مثلا کلمهی «بفرما» در تعارفات ما ایرانیان همیشه یک معنای واحد ندارد و بسته به بافت، یعنی فضا و شرایطی که این کلمه در آن ادا میشود، میتوان معانی مختلفی از آن برداشت کرد. مثلا اگر با لحنی کنایهآمیز، این عبارت را بر زبان بیاوریم مخاطب ما باید معنایی کنایهآمیز و منفی از آن برداشت کند. این عوامل همان بافت یا فضایی را شکل میدهند که مخاطب میتواند با استناد به آنها، کلمهی بفرما را نه فقط با معنای رایج آن که معنایی مثبت است، بلکه با توجه به نیت و هدف ما تفسیر و تعبیر کند.
به همین خاطر با اتصال نیت به بافت موتور جستجو قادر است جستجوهای مختلف را تشخیص دهد و آنچه از آنها انتظار می رود را برآورده کند.
روی کارآمدن مرغ مگس خوار گوگل
گوگل در سال 2013 الگوریتم مرغ مگس خوار خود را به روز رسانی کرد. بر خلاف الگوریتم های پاندا و پنگوئن این به روز رسانی نسخه کاملا متفاوتی از آنچه که بود را ارائه داد.
گوگل الگوریتم خود را تغییر داد تا تمرکز خود را بر روی درک عبارات جستجو قرار دهد. با این کار تعداد سند گذاری برای اندیس شدن را کاهش داد تا بهترین نتیجه ممکن از جستجوها به دست آید.
گوگل شروع به توجه بیشتر به بافت و مفهومی محتوا کرد. می دانیم امروزه کلمات تنها واژگان کنار هم چیده شده نیستند بلکه مفاهیمی پشت آن قرار دارد که آنها را به یکدیگر متصل می کند. موتورهای جستجو با فهمیدن و متصل کردن نیت کاربر و بافت به یکدیگر، قادر خواهند بود کوئریهای مختلف را بفهمند و دریابد که چه چیزی باعث ایجاد یک کوئری یا درخواست توسط کاربر میشود. در نهایت نکته مهم این است که کاربر از جستجوی کوئری مورد نظر چه انتظاری دارد.
جستجوی معنایی چگونه کار می کند؟
برای درک جستجوی معنایی در اینجا مثالی می زنیم:
اگر واژه پاندا را جستجو کنیم و هیچ چیز دیگری در کنارش نیاوریم در واقع به یک گونه خرس بومی در چین اشاره می کنیم که می تواند یکی از الگوریتم های گوگل و یا حتی یک برنامه آنتی ویروس کامپیوتر نیز باشد. بگذارید صفحه نتایج گوگل را در این خصوص ببینیم:
گوگل در وهله اول در می یابد منظور کاربر خرس پانداست و منطقی نیز هست زیرا خرس وجود خارجی دارد . اما نتایج دیگری که نشان می دهد حاکی از آن است که ما باید جستجوی خود را دقیق تر کنیم. اگر نگاهی به پایین نتایج جستجو بیندازید و کلمات جستجوی پیشنهادی آن را ببینید متوجه می شوید که پیشنهادات زیادی برای خرس پاندا داده شده است.
پبشنهادات کلمات کلیدی گوگل نیز موضوع جذاب دیگری است.
گوگل در ابتدا زنجیره رستوران پاندا در چین را نمایش می دهد. می توان گفت گوگل به دلیل عدم وجود بافت چندین پیشنهاد نمایش می دهد. بنابراین در گام بعد کاربر باید بگوید چه نوع پاندایی مد نظر او است. اگر ما عبارت "رژیم پاندا" را سرچ کنیم گوگل به درستی در می یابد که چه نتیجه ای را باید نمایش دهد. در شکل زیر نتیجه را به این شکل می توانیم ببینیم:
در این مرحله گوگل به طور دقیق به جستجوی ما پاسخ می دهد و از پایگاده دانش خود داده ها را از وب سایت مربوط به باغ وحش جانورشناشی ملی چین استخراج کرده و نمایش می دهد.
در این زمینه گوگل نیز می تواند جستجوی هماهنگ تری در رابطه با جستجو ارائه دهد.
چرا گوگل به سئو معنایی اهمیت می دهد؟
ماموریت گوگل سازماندهی اطلاعات و قابل دسترس کردن همگانی آن است.
در این راه مکانیزمی که بتواند به طور دقیق محتوای حاضر را بفهمد از اهمیت مهمی برخوردار است. همانطور که گفتیم موتور جستجو به ماشین یادگیری تبدیل شده است. پس اگر بخواهیم صفحات ما را به گونه ای که انسان می فهمد درک کند باید این امر را برایش راحت تر کنیم.
اما علاوه بر این یکی از دلایلی که گوگل به موضوع جستجوی معنایی اهمیت می دهد تنها این نیست که به کاربران نتیجه دقیق تر و مرتبط تری نشان دهد بلکه به این علت است که جستجوی صوتی در آینده به مسئله ای رایج تبدیل خواهد شد. گوگل می خواهد از طریق پرسش صوتی، یک کاربر به آنچه که او می خواد دست یابد. به عنوان مثال، اگر شخصی بخواهد در مورد آن و هوای نیویورک بپرسد می تواند عبارت " آب و هوا در نیویورک" را جستجو کند. اما اگر بخواهد یک جستجوی صوتی انجام دهد سوال او می تواند این باشد " آیا هوای نیویورک بارانیه؟ ". میبینید کلمات کلیدی اصلا در سوال مورد نظر وجود ندارد.
این یعنی شما باید کلمات کلیدی را به شیوه درست آن استفاده کنید. نه تنها باید از کلمات کلیدی مرتبط استفاده کنید بلکه باید از کلمات کلیدی به اشکال دیگر در محتوای خود استفاده کنید تا بتوانید همان موضوع بافت را برای گوگل فراهم آورید. مادامی که ذهنیت شما سئو معنایی باشد و از روش های کلاه سفید سئو استفاده کنید سئو معنایی تلاش های بازاریابی شما را به نتیجه می دهد.
گوگل چطور جستجوی معنایی را درک می کند؟
گوگل وقتی یک جستجو اتفاق می افتد عوامل زیر را در نظر می گیرد:
• تاریخچه جستجوی کاربر
• موقعیت مکانی کاربر ( بسته به محل جغرافیایی کاربر موتورهای جستجو نتایج متناسب با آن را نشان می دهند)
• سابقه جستجوی جهانی: جستجوهایی که به طور پی در پی در بازههای زمانی نزدیک انجام شدهاند و با جستجوی کاربر مرتبط هستند.
• خصوصیات جستجو ( ویژگی های املایی و تنوع نگارشی و ..)
• دامنههای لینک داده شده به متون و اسناد مربوط به موضوع جستجو
• هم نشینی واژگان و فاصله آنها از هم
شاید برای شما جای سوال باشد که گوگل چطور می تواند جستجوی معنایی را درک می کند؟ از طریق الگوریتم RankBrain.
الگوریتم RankBrain در سال 2015 راه اندازی شد و در آن زمان برای درک و تفسیر 10 الی 20 درصد جستجو ها مورد استفاده قرار می گرفت. اکنون گوگل از آن به عنوان یک الگوریتم محوری استفاده می کند. الگوریتم RankBrain می تواند الگوی موجود در جستجوها را تشخیص دهد و بافت آن را تعیین و رفتار بعدی کاربر را شناسایی کند.
این الگوریتم وب سایت ها را بر طبق مرتبط بودن آن ردیف می کند به این بدین معنی که بهینه سازی وب سایت و یا جستجوی معنایی یک امر حیاتی برای سئو است. اما چطور می توانید این امر را تحقق بخشید ؟ جواب استفاده از اندیس گذاری معنایی کلمات نهفته یا کلمات کلیدی LSL است.
• اندیس گذاری معنایی کلمات کلیدی (LSL) چیست؟
LSL سیستمی است که به گوگل اجازه می دهد دیگر کلمات کلیدی محتوایی را نسبت به کلمه کلیدی اصلی سنجیده و بافت محتوا را درک کند. این به گوگل امکان می دهد موضوع محتوا را بهتر فهمیده و آن را نسبت به جستجو رتبه بندی کند. اساساً گوگل از طریق همین کلمات کلیدی LSL می تواند مرتبط بودن کلمات کلیدی با موضوع جستجو شده را دریابد.
به عنوان مثال: اگر کسی عبارت " کامپیوتر جدید مک" را جستجو کند " و شما یک مقاله خوب در مورد " محصولات اپل " دارید، گوگل از کلمات کلیدی LSL که به محصولات معروف اپل اشاره می کند استفاده میکند تا بفهمد آیا محتوای شما در مورد میوه شرکت است، یا خود شرکت و بعد اینکه آیا منظور از محصولات، خط تولید جدید کامپیوترها است یا نه.
گوگل به دنبال کلمات معنایی LSL ای است که وب سایت های رتبه دار از آنها استفاده می کند. بنابراین اگر یک سایت رتبه دار در مورد "کامپیوترهای جدید مک " از کلمات معنایی LSL مانند "صفحه نمایش" و یا "هارد درایو" استفاده کند این کلمات در مورد سایت شما نیز اسکن می شود تا بافت محتوا تشخیص داده شده و بر اساس آن سایت شما را رتبه بندی کند. این یعنی وقتی محتوای خود را با کلمات کلیدی خاصی بهینه می کنید باید از کلمات معنایی LSL نیز استفاده کنید تا گوگل قادر باشد بافت محتوای شما را تشخیص دهد. یکی از راه های شناسایی کلمات کلیدی معنایی جهت بهبود سئو معنایی استفاده از LSIGraph است.
کلمه کلیدی متتخب خود را در نوار جستجو وارد کنید. در این صورت لیستی از کلمات کلیدی معروف LSL که می توانید در متن خود از آنها استفاده کنید برای شما نمایش داده می شود.
استفاده از سئو معنایی
علاوه بر کلمات کلیدی LSL جهت ارتقای سئو معنایی می توان به روش های دیگر نیز برای رتبه بندی سئو معنایی استفاده کرد:
1) محتوای هم بافت
هدف نهایی گوگل ارائه بهترین محتوا به کاربر است. محتوا چیزی است که همیشه باید به آن توجه کنید. محتوای خوب همیشه توسط گوگل پاداش می گیرد. در زیر نکات چندی در مورد تولید محتوای خوب ارائه شده است:
- محتوای با کیفیت تولید کنید.همانطور که گفتیم گوگل بیشتر از همه چیز به محتوا اهمیت می هدد. همیشه محتوای مرتبط با برند و مخاطبان خود تولید کنید. این محتوا باید خوانا، ساختار یافته و درخور مطالعه باشد. محتوای طولانی بهتر از محتوای کوتاه است. زیرا به طور عمیق تری به مسئله پرداخته و ارزش اطلاعاتی بیشتری دارد. محتوای طولانی بیشتر به اشتراک گذاشته می شوند.
- کلمات کلیدی را جستجو کنید. با اینکه گفتیم اهمیت کلمات کلیدی رفته رفته برای گوگل کم رنگ تر می شود اما هنوز هم نقش حیاتی باز می کند. این کلمات به شناسایی محتوای شما کمک می کند. در مورد کلمات کلیدی سرچ انجام دهید تا کلمات کلیدی طولانی تری بیابید که هم رقابتی تر است و هم دقیق تر باشد. می توانید از ابزاری هایی مانند Keyword Planner استفاده کنید تا کلمات کلیدی قوی بیابید. به همین شیوه نیز کلمات کلیدی LSL قوی بیابید.
- تگ متا را فراموش نکنید. از کلمات کلیدی LSL در صورت امکان در تگ متا خود و توضیحات متا استفاده کنید.
- نیازهای مخاطبان خود را دریابید. بفهمید مخاطبان شما چه چیزی را بیشتر جستجو می کنند. این کار را با ابزارهایی مانند Reddit و Quora انجام دهید و بعد ببینید چه محتوایی می توانید تولید کنید که نیازهای آنها را مرتفع می کند. می توانید از پیشنهادات خود گوگل نیز در پایین صفحه نتایج جستجو و یا باکس پاسخ گوگل استفاده کنید.
- از مارک آپ معنایی استفاده کنید. برای قوی تر کردن معنا و بافت هر صفحه می توانید از مارک آپ HTML استفاده کنید. مطمئن باشید تگ های هدر، تگ پاراگراف ها ، فهرست ها و تگ های شماره دار را مارک آپ کنید.
- تجربه مثبتی برای کاربر ایجاد کنید. مهم نیست چه محتوایی تولید می کنید اگر کاربر در هنگام بازدید سایت احساس منفی پیدا کند وب سایت شما را ترک کرده و دیگر هیچ وقت باز نمی گردد. مطمئن باشید سایت شما برای موبایل بهینه شده است و سرعت بارگزاری خوبی دارد و هیچ عیب فنی ندارد که تجربه کاربر را مخدوش کند.
2) گراف دانش گوگل (Google Knowledge Graph)
گراف دانش گوگل را گاهی اسنیپت فیچر (Snippet features)یا جواب قوی (Rich Answers) نیز می گویند که با استفاده از جستجوی معنایی نتایج مرتبط به دست می دهد. به عنوان مثال اگر شما نام یک فرد مشهور مانند ویلیام شیکپیر را سرچ کنید، نتیجه به صورت زیر ظاهر می شود:
گراف دانش گوگل در قسمت راست صفحه نتایج یک اسنیپت فیچر از ویکی پدیا با چندین تصویر و لینک های مرتبط نمایش می دهد.
- یکی از راه های بهبود سئو معنایی ، نمایش در قسمت گراف گوگل است. نکات زیر در این زمینه به شما کمک می کند:
- اطلاعات شرکت خود را در ویکی پدیا قرار دهید.
- در کانال های اصلی اجتماعی گوگل مانند گوگل پلاس و یوتیوپ صفحات تجاری و محتوا داشته باشید. استفاده از کلمات کلیدی LSL در این صفحات فراموش نشود (مثلا در صفحه اصلی یوتیوپ قسمت توصیف ویدئو )
- وب سایت خود را در Google’s Search Console ثبت نام و تایید کنید.
- از دادهای ساختار یافته به شکل JSON-LD (JavaScript Object Notation for Linked Data) در وب سایت خود استفاده کنید. با این کار گوگل راحت تر محتوای سایت شما را درک می کند.
- استفاده از مارک آپ داخلی فراموش نشود.
شاید بخواهید محتوای خود را نیز در قسمت جعبه پاسخ گوگل (Google Answer Box) نیز نمایش دهید. این جعبه ها یک پاسخ برای کاربر نمایش می دهد بدون اینکه او نیازی به کلیک کردن پیدا کند. با این کار وب سایت خود را در معرض دید آنها قرار می دهید بدون اینکه آنها بر روی آن کلیک کنند. اما اگر محتوا را مرتبط بیابند شانس اینکه بر روی آن کلیک کنند هم بسیار زیاد است.
برای اینکه در باکس پاسخ گوگل قرار بگیرید نکات زیر را انجام دهید:
- سوالات مخاطبان هدف خود را بشناسید و سعی کنید دقیقا به آن پاسخ دهید.
- محتوایی تولید کنید که مخاطبان شما درخواست کرده اند تا پاسخ خود را در آن بیابند و تنها به سوال آنها پاسخ ندهید بلکه عمیق تر وارد مطلب شوید.
- مارک آپ ها را فراموش نکنید.
- از طریق انتشار پاسخ های عمومی به سوالات در رسانه ها و یا ایمیل، سیگنال های اجتماعی و لینک های خارجی به دست آورید. گوگل از این سیگنال ها جهت تعیین کیفیت محتوا استفاده می کند.
3) معرفی برند
هر چه برند شما معروف تر باشد سئو معنایی شما نیز اثر بخش تر خواهد بود و رتبه بندی بالاتری چه در سرچ معنایی و چه در گراف دانش گوگل یا باکس پاسخ گوگل به دست می آورید. وقتی برند شما رشد کند و حضور شما پر رنگ تر شود، کابران با استفاده از نام شما به جستجو می پردازند. اگر بر حضور برند خود تمرکز کنید محتوای شما ظاهر می شود.
برخی از مولفه های زیر را می توان برای توسعه برند مورد استفاده قرار داد:
- برندسازی شخصی : برای محتوای خود یک تصویر و یک نام انتخاب کنید. چه مقاله طولانی باشد چه یک تعامل اجتماعی باشد.
- ارتباط با اینفلوئنسرها : افراد تاثیرگذار صنعت خود را بیابید و با آنها روابط ایجاد کنید تا محتوای شما را ترویج کنند.
- پاداش: هر چه Awards های بیشتری بگیرید حضور شما پر رنگ تر می شود.
- بیوها (Bios) : بیوگرافی قوی در مورد مدیریت کمپانی خود بنویسید.
- سیگنال های اجتماعی: مخاطبان خود را در سانه های اجتماعی درگیر کنید و با استفاده از دکمه های اشتراک اجتماعی محتوای خود را ترویج کنید.
- روش های دیگر معرفی برند استفاده از نشر در اخبار، سخنرانی های عمومی و یا تولید محتوا توسط کاربر است.
نتیجه گیری
وقتی زمان استراتژی سئو فرا می رسد جستجوی معنایی گوگل مورد غفلت قرار می گیرد. با اینکه RainBrain چند سالی است که به صحنه آمده است اما از آن برای بهبود رتبه بندی بهتر محتوا به شدت استفاده می کند و در آینده نیز آن را برای جستجوی صوتی به روز رسانی خواهد کرد. این یعنی اینکه اگر سئو معنایی را جدی نگیرید در آینده با سقوط وب سایت خود رو به رو خواهید شد.