در دنیایی که بیش از 170 میلیون نفر از شبکه های اجتماعی برای برقراری ارتباط با دیگران و حفظ تعامل استفاده می کنند، بازاریابی نمی تواند به شکل سنتی خود ادامه داشته باشد. دیجیتال مارکتینگ هم مانند هر موجود زنده دیگری در این جهان، برای حفظ بقا راهی جز پویایی و همراهی با تحولات دنیای بشر نداشته است. طی سه دهه گذشته بازارایابی دیجیتالی خود را با انسان و پیشرفت های او تطبیق داده و در طول زمان متحول شده است.
اما تاریخچه دیجیتال مارکتینگ چیست؟ این مفهوم از چه زمان به زندگی بشر راه پیدا کرده و چه سیر تحولی را تا امروز پیموده است؟ آن چه که ما امروز به نام دیجیتال مارکتینگ می شناسیم، ریشه در چه پیشینه ای دارد؟ با ما در این مطلب از پونه مدیا همراه باشید تا با تاریخچه دیجیتال مارکتینگ بپردازیم.
- ظهور اینترنت و آغاز دیجیتال مارکتینگ
- دادههای بزرگ یا Big Data: تحولی در ذخیرهسازی اطلاعات بازاریابی
- موبایلهای هوشمند: دستگاههایی که دیجیتال مارکتینگ را به سطح جدید ارتقا دادند
- شفافیت در همهی عرصههای دیجیتال مارکتینگ
- دیجیتال مارکتینگ شخصیسازی شده
- بازاریابی چابک: جایی در مسیر تاریخچهی دیجیتال مارکتینگ که ما امروز در آن ایستادهایم
ظهور اینترنت و آغاز دیجیتال مارکتینگ
این همان اتفاقی بود که دنیای بازاریابی را یک بار برای همیشه متحول کرد. طی سی سال گذشته، ظهور اینترنت و ورودش به زندگی مردم تنها اتفاق بزرگی بود که توانست چنین تأثیری را بر بازاریابی بگذارد.
پروژه جهانی وب یا همان World Wide Web که بیشتر ما آن را با علامت اختصاری آن یعنی www می شناسیم، در سال 1991 راه اندازی شد. با این حال این پروژه تا زمانی که اولین مرورگر موفق به طور رسمی در اختیار مردم قرار نگرفت، فعالیتش را آغاز نکرد. مرورگر نت اسکیپ (Netscape) در سال 1994 در اختیار کاربران قرار گرفت و باعث شد تا رفتهرفته تعداد کاربران اینترنتی از 16 میلیون به 70 میلیون برسد. افزایش کاربران باعث شد تا مرورگرها، موتورهای جستوجو و سایتهای خرید آنلاینی مانند آمازون و e.Bay پا به عرصه بگذارند و این شروعی طلایی برای بازاریابی بود. حالا کسب و کارها امکانی جدید داشتند؛ فضایی بکر و تازه که میشد به بهترین شکل در آن به بازاریابی پرداخت.
در این دوران، ایمیل اولین ابزار دیجیتال مارکتینگ بود. ایمیل در کنار تبلیغات تلوزیونی، رادیویی و بیلبوردها محصولات و خدمات را به کاربان توصیه می کرد. با که حال در آن زمان بازاریابی در سیطرهی تبلیغات سنتی بود و ایمیل مارکتینگ نوپا، باید راه درازی را میرفت تا بتواند بر این نوع تبلیغات غلبه کند، اما دیجیتال مارکتینگ یک امتیاز ویژه را برای کاربران به ارمغان آورده بود: پیدا کردن خدمات و محصولات مورد نیازشان از خانه.
تکنیک های ابتدایی سئو هم از همنجا شروع شدند. سئوکارها با پر کردن صفحات وب از کلمات کلیدی، برچسبگذاریهای زیاد و بک لینک سازیهای بیش از حد، سعی داشتند سایتشان را رتبه 1 موتورهای جست و جو برساند. یکی از شرکتهایی که در آن زمان به دلیل استراتژیهای سئو تهاجمیاش در سئو بسیار مورد توجه قرار گرفت، کمپانی Razorfish بود. در آن زمان الگوریتمهای گوگل به شکل امروزی بر شیوه سئو سایتها نظارت نداشت و طبیعتاً سایتهایی با استراتژیهای سئو تهاجمی در اوج موفقیت بودند. کمپانی Razorfish که اکنون یکی از برترین آژانسهای تولید محتوای تعاملی در جهان است، نقشی قابل توجه را در تاریخچه سئو و دیجیتال مارکتینگ بازی کرده.
دادههای بزرگ یا Big Data: تحولی در ذخیرهسازی اطلاعات بازاریابی
تحقیقی در سال 2000 انجام شد و نشان داد که اطلاعات دیجیتالی بیش از هر نوع اطلاعات دیگری در حال فراگیری هستند؛ دادههایی که بیشترشان هم دادههای متنی بودند. همین تحقیقات نشان داد که ذخیره سازی آنلاین اطلاعات دارد به سرعت جایگزین ذخیره سازی فیزیکی میشود. این دورانی بود که در آن روزنامههای کاغذی، DVDها، CDها و ... در حال منسوخ شدن بودند و این یعنی فراهم شدن فضایی بیکران برای ذخیره سازی اطلاعات بازاریابی.
داده های بزرگ یا Big Data این امکان را برای بازاریابها فراهم کرد تا بتوانند الگوهای رفتاری و عادت های کاربران را ردیابی کنند و بر اساس تغییرات این الگوها در طول زمان، استراتژی های بازاریابی را تغییر دهند رفتارهای احتمالی آینده را پیشگویی کنند.
موبایلهای هوشمند: دستگاههایی که دیجیتال مارکتینگ را به سطح جدید ارتقا دادند
آیا میتوانید تصور کنید که بدون دستگاههای هوشمند کجای این جهان ایستاده بودیم؟ ورد تلفن های هوشمند به زندگی مردم در دههی اخیر، بازاریابی دیجتال را دگرگون کرد. گوشی های هوشمند رفته رفته جای کامپیوترهای خانگی را گرفتند و به اولویت کاربران برای اتصال به اینترنت تبدیل شدند. اولین اسمارت فون در سال 2003 توسط کمپانی بلکبری (BlackBerry) روانه بازار شد که امکان ارسال ایمیل، پیام کوتاه، برقراری تماس و وبگردی را هم داشت، اما بیشتر تجار و متخصصان بازاریابی از آن استفاده می کردند. در سال 2007 به لطف کمپانی اپل، تلفن های هوشمند در دسترس عموم مردم قرار گرفتند.
شفافیت در همهی عرصههای دیجیتال مارکتینگ
در گذشته بازاریابی متکی بر این اصل بود که از هر محصول و خدمتی یک بت بسازند و آن بت را به مردم بفروشند. اما رفته رفته اصل بازاریابی تغییر کرد. حالا دیجیتال مارکتینگ از یک اصل بسیار مهم پیروی می کرد:
یافتن حقیقت و به اشتراک گذاری آن
حالا مشتریها به مدد سیل اطلاعاتی که هر روز از طریق تلفن های هوشمند به سمتشان جاری می شود، باهوشتر شدهاند و میتوانند در کسری از ثانیه خدمات و محصولات خود را جستوجو کنند. حالا دیگر بتسازی از هیچ خدمت و محصولی کارساز نیست و مردم به راحتی چند کلیک به هم می گویند که فلان محصول یا خدمت آنطور که تبلیغاتش نشالن می دهد، نیست. بله! به مدد دیجیتال مارکتینگ مردم دیگر به دنبال کشف حقیقت هستند و فریب نمیخورند.
دیجیتال مارکتینگ شخصیسازی شده
در مسیر حرکتمان در دل تاریخچهی دیجیتال مارکتینگ، به دورانی میرسیم که هر کاربر یک بازاریاب تمام عیار برای برندهایی است که دوست دارد. حالا در دورانی هستیم که کاربران تجربههای شخصیشان را از برندهای مختلف در قالب محتواهایی در سایتها و شبکههای اجتماعی منتشر می کنند. محتوای تولید شده توسط کاربر پیوندی محکم بین برندها و مصرفکنندگان برقرار میکند؛ کاری که اگر دیجیتال مارکتینگ وجود نداشت، هرگز میسر نبود.
بازاریابی چابک: جایی در مسیر تاریخچهی دیجیتال مارکتینگ که ما امروز در آن ایستادهایم
در دوران حاضر بازاریابی یعنی استفاده از فرصتهای لحظهای و گذرا برای تبلیغ. حالا کاربران از هر زمان دیگری باهوشتر و مطلعتر هستند و راز موفقیت در بازاریابی، چابکی است. در عین داشتن استراتژیهای پایدار و هدفمند برای بازاریابی، باید ابزاری که در اختیار داریم را به خوبی بفهمیم، رقبا را تحلیل کنیم، مخاطبانمان را بشناسیم و تیزهوشانه در انتظار فرصتهای طلایی باشیم تا به چابکی در راستای رسیدن به اهداف تجاریمان قدم برداریم.